بی وفا و من

cc3t5142ai56kxyr5za.jpg

+نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت9:43 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

4nydjjg6b759hghr20k8.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت5:17 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

 

7gq1ex81pckdisbfdsjp.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت5:6 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

qjhxezx2obsrknfstwq.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت9:3 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

d7qdm1r9oxjff7firgpt.jpg

+نوشته شده در یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:,ساعت8:36 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

2847g4llo3i6pmtbxz.jpg

+نوشته شده در شنبه 17 فروردين 1392برچسب:,ساعت11:37 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

7tgssjbxd6bo7ztep3.jpg

+نوشته شده در سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت11:13 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

m2a9h3yexwsfl59qdqb1.jpg

+نوشته شده در سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت10:44 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

tsqwkp8mvuz0u4v5lxf.jpg

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت10:23 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

y1w6i4ocln6izhd81te.jpg

+نوشته شده در جمعه 9 فروردين 1392برچسب:,ساعت3:54 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

gmdhuq8u0q1f4r5k85m.jpg

+نوشته شده در جمعه 9 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت2:10 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

m3m1ijjzcp0wud08409.jpg

برای دیدن عکس ها ادامه مطلب بروید.


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت10:24 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

بی وفا اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت10:10 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

  من دیوانه نیستم
فقط کمی تنهایم
همین !
چرا نگاه می کنی ؟
تنها ندیده ای ؟
به من نخند

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم . . .

 


                                                                   
          


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت9:47 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |


\

 

BI VA FA

 

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت9:40 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

صبر كن عشق زمین گیر شود - بعد برو

                       

                یا دل از دیدن تو سیر شود – بعد برو

 

 

 

 

ای پرنده به كجا؟! قدر دگرصبر بكن

 

 

                                      آسمان پای پرت پیر شود – بعد برو

 

 

 

 

 

باش با دست خود آیینه را پاك بكن

 

 

                                      نكند آیینه دلگیر شود – بعد برو

 

 

 

یك نفر حسرت لبخند تو را می بارد

 

 

                                     خنده كن عشق نمك گیر شود – بعد برو

 

 

 

 

 

خواب دیدی شبی از راه سوارت آمد

                                    باش تا خواب تو تعبیر شود – بعد برو

 


ادامه مطلب

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت1:49 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

maq5lslqt8m4y5gwn8uz.jpg

امروز شنیدم که رفته ای

و دلم باز شکست

و تنم باز گریست

و نگاهم پی یار گم شد

من چه تلخم امروز !!!

***

زندگی شاید همین باشد ، یک فریب ساده و کوچک

آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را

جز برای او و جز با او نمی خواهی

من گمانم زندگی باید همین باشد

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت1:46 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

  "بیسکوئیت"

زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقي مانده بود، تصميم گرفت براي گذراندن وقت کتابي خريداري کند. او يک بسته بيسکوئيت نيز خريد و بر روي يک صندلي نشست و در آرامش شروع به خواندن کتاب کرد.

مردي در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه مي‌خواند. وقتي که او نخستين بيسکوئيت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم يک بيسکوئيت برداشت و خورد. او خيلي عصباني شد ولي چيزي نگفت. پيش خود فکر کرد : بهتر است ناراحت نشوم. شايد اشتباه کرده باشد.

ولي اين ماجرا تکرار شد. هر بار که او يک بيسکوئيت برمي‌داشت، آن مرد هم همين کار را مي‌کرد. اينکار او را حسابي عصباني کرده بود ولي نمي‌خواست واکنشي نشان دهد. وقتي که تنها يک بيسکوئيت باقي مانده بود، پيش خود فکر کرد : حالا ببينم اين مرد بي‌ادب چکار خواهد کرد؟ مرد آخرين بيسکوئيت را نصف کرد و نصفش ديگرش را خورد. اين ديگه خيلي پرروئي مي‌خواست! زن جوان حسابي عصباني شده بود.

در اين هنگام بلندگوي فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپيماست. آن زن کتابش را بست، چيزهايش را جمع و جور کرد و با نگاه تندي که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت. وقتي داخل هواپيما روي صندلي‌اش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عينکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب ديد که جعبه بيسکوئيتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!

خيلي شرمنده شد! از خودش بدش آمد ... يادش رفته بود که بيسکوئيتي که خريده بود را داخل ساکش گذاشته بود. آن مرد بيسکوئيت‌هايش را با او تقسيم کرده بود، بدون آن که عصباني و برآشفته شده باشد                                 

                                                                      نظر یادت نره...

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت1:42 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

Click to view full size image
BIVAFA VA MAN
 

 

 

 

 
 
 
 
 

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:بی وفا و من,ساعت1:31 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

 ديگه از همه بريدم ، حال قلبم زاره زاره‏
 آرزوهام و فروختم ، مسيرم سمت مزاره‏


 جاده غريب اشكام ، چراغ قرمز نداره‏
 دعا كن بميره چشمام ، تا ديگه هرگز نباره‏
 حلقه‏هاى انتظارم ، حالا از همه جدا شد
 به چه سختى عشقو كاشتم ، با يه باد اونم فدا شد
 گل اعتماد و له كرد ، دست هر كسى سپردم‏
 خواب كشتن منو ديد ، دل هر كي و كه بردم‏
 چى بگم وقتى يه رنگى ، واسه هيچكى آشنا نيست‏
 به گوش كسى نخورده ، بى وفايى رسم ما نيست
!

+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:,ساعت1:19 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

bivafa va man

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی وفا و من,ساعت7:32 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

bivafaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaa

  

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت7:15 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

بازم دارى مى بارى اى دل تنها


هیچى ازت نمونده اى دل تنها

 

اون که رفته دیگه رفته بر نمى گرده



بسته چشم انتظارى ای دل تنها

 

رو کى قسم مى خوردى اى دل تنها


واسیه کى میمردى اى دل تنها

 

بشکنه این دستایى که نمک نداره


جواب خوبى بدیه اى دل تنها

            

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت6:50 بعد از ظهرتوسط بی وفا و من | |

 

من پذيرفتم شكست خويش را

پندهای عقل دور انديش را

من پذيرفتم كه عشق افسانه است

اين دل درد آشنا ديوانه است

ميروم شايد فراموشت كنم

با فراموشي هم آغوشت كنم

ميروم از رفتن من شاد باش

از عذاب ديدنم آزاد باش

گرچه تو تنهاتر از من ميروی

آرزو دارم ولي عاشق شوی

آرزو دارم بفهمي درد را

تلخي برخوردهای سرد را !

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:26 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق می خوانند و...

 

دقایق برای ساعتها نجوا می کنند....

 

ساعتها، روزها را به بازی می گیرند و....

 

روزها ،ماه ها را و ....

 

ماه ها..... سالها را

 

واین چنین می شود که ایام می گذرد

 

ومن روزهای بی قراری و دلتنگی و تنهاییم را

 

باهزار روایت بی الفبا از حضور تو ترسیم می کنم

 

و...

 

می گویم:. انگار همین دیروز بود

 

بی وفا و من

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:24 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

 

 

 

دست از سر من بردار کنار تو نمی مونم
یه روز میگفتم عاشقتم اما دیگه نمیتونم
تقصیر هیچکس دیگه نیست قصه ی ما تموم شده
حیفه همه خاطره هام به پای کی حروم شده

دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی
اشکاتو باور ندارم بیخودی هق هق میکنی
دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی
اشکاتو باور ندارم بیخودی هق هق میکنی

یادم میفته لحظه ای که دست تو رو شد برام
قسم میخوردی پیش من که جز تو عشقی نمیخوام
دست خودم نیست که دیگه هیچکسو باور ندارم

این چیزا تقصیره توئه تلافیشو در میارم

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:22 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

چی بگم از دست تو ای روزگار
ای که در ناپایه داری پایدار
دیگه دستت رو بذار تو دست من
به تو چی می رسه از شکست من

ازم آرام رو بگیر راحت دنیام رو بگیر
از لبم جام و بگیر
دلخوشی هام رو بگیر
اما احساسی که من بهش دارم رو ازم نگیر

اگه گنجی سر راهمه جلوی راهم رو بگیر
اگه دنیا همه کامه همه دنیام رو بگیر
دلخوشی هامو بگیر
اما احساسی که من بهش دارم رو ازم نگیر

ای فلک بر سر من یه دنیا منت بگذار
واسه عاشق شدنم بازم یه فرصت بگذار
تو دیار بی کسی در نمی آد باز نفسم
من گذشتم از خودم برای اون دلواپسم

به خدا التماس کردم
که چرخ روزگار را به کامه تو بچرخاند

 

 

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:19 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

آدمی را دیدم با سایه ی خود درد و

 


دل میکرد !

 


چه رنجی میکشد او

 


وقتی هوا ابریست . . .

 

   بی وفا و من

 

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:12 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

از دوشـواری هـایِ زنـدگـی، روزِ تـولـّدش


بـود .. کـه نـمـی دونـسـتـم چـیـکـار

 

کـنـم؟؟

انـقـد کـلافـه بـدم کـه دلـم مـیخـواسـت

 

تـک تـکِ مـوهـامـو بـِکـَنـَم..

 

اُدکـُلـنـِش رو بـرداشـتـم زدم بـه بـلـوزی

 

کـه اصـلا نـمـی دونـه پـیشِ مـنـه..

 

وااای خــدا بـویِ تـنـش رو مـیده..

صـبـح تـا بـعـداظـهـر بـا خـودم و

 

ایـن لـبـاس کـلـنـجـار رفـتـم...

 

انـگـار شـُسـتــه بـودنـش انـقـد

 

کـه بـا اشـکـام آبـیـاریـش کـردم..



         بی وفا و من

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:4 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |

کـاش مـیشـد دیـشـب مـی آمـدی....

 

مـرا در آغـوشـت جـایـم مـیـدادی..

 

فـرصـتِ گـِلـه را ازم مـیگـرفـتـی..

 

مـثـلِ زمـانـهـایـی کـه از نـدیـدنـت

 

شـاکـی بـودم..

 

بـلـند مـیـگـفـتـی: هـــــــــیــــــس

 

هـمـه ی بـی مـن بـودنـات تـمـوم شـد..

 

سـرم تـو آغـوشـت بـاشـه و بـگـی:

 

دیـگـه ایـنـجـام . . مـیـخـواهـم

 

امـشـب تـا صـبـح دیـوانـه ات کـنـم.......

 

از مــــن نــپــرس چــقــد

 


دوســـتـت دارم...

   بی وفا و من

+نوشته شده در دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:بی و فا و من,ساعت2:1 قبل از ظهرتوسط بی وفا و من | |